جنت در عرفانمضامین آثار صوفیانه و عرفانی در باره جنّت، به دو دوره پیش از ابنعربی و پس از وی تفکیکپذیر است. فهرست مندرجات۱.۱ - شاخصترین اثر عرفانی ۲ - دوره پس از ابنعربی ۲.۱ - لطائفالاشارات ۲.۲ - حکایت اهل تصوف ۲.۳ - منظر ابنعربی ۲.۳.۱ - جنت محسوس و جنت معقول ۲.۳.۲ - گروه انسانها نسبت به جنت ۲.۳.۳ - انواع جنت ۲.۳.۴ - مراتب اهل جنت ۲.۳.۵ - مقام علم و عمل ۲.۳.۶ - عین ثابت جنت ۲.۳.۷ - جنت آدم ۲.۳.۸ - جنت ذات ۲.۳.۹ - حجاب خدا ۳ - فهرست منابع ۴ - پانویس ۵ - منبع ۱ - دوره پیش از ابنعربیدر مجموعه اشارات و تعبیرات منابع دوره نخست، کمتر به چیستی جنّت، فراتر از دادههای قرآن و احادیث نبوی پرداخته شده و پرسشهایی را که معمولاً نزد متکلمان و فیلسوفان مطرح بوده است، در این آثار نمیتوان یافت. ۱.۱ - شاخصترین اثر عرفانیشاخصترین اثر عرفانی که به استقلال در باره عالم آخرت نوشته شده، رساله التوهم: رحله الانسان الی عالَم الا´خره از حارثِ محاسبی ، در اوایل قرن سوم است. وی تصویری خیالی و تَذکاری از مراحل گذر انسان از زندگی دنیا به حیات آخرت، یعنی از لحظه مرگ تا قرار یافتن در جنّت، بر پایه دادههای قرآن و حدیث نبوی، ارائه کرده و کوشیده است محاسن جنّت، بهویژه جهات متعالی و سرشار از پاکی و نزاهت آن، را به مخاطب بنمایاند. همه فقرات رساله با «تَوَهَّم» آغاز شده و ضمناً تأکید گردیده که ابزار این «توهُم» عقل است. به گفته او، اهل جنّت ـ ـ یعنی مشمولان کرامت و رضوان خدا ـ ـ، چون به جنّت می رسند ، غبار تن به آب چشمهای میشویند تا با جسمی شاداب آماده قرار یافتن در جنّت شوند، آنگاه از آب گوارا و خنک چشمهای دیگر مینوشند تا با آن، وجود خود را از هر کینهای بپیرایند و قلب و جسم خویش را پاک سازند. وی سپس از استقبال شکوهمند منتظرانِ قدوم اهل جنّت و نغمهخوانیهای تقدیسکنندگان حضرت ربّ، خبرمی دهد و سرانجام فراخوان فرشتگان را از آنان، برای دیدار ربّ، با تعبیراتی خیالانگیز و شوقآفرین مطرح میکند. پایانبخش سخن او این است که خلایق توان وصف شادمانی قلبی خود را از شنیدن کلام خداوند نخواهند داشت. ۲ - دوره پس از ابنعربی۲.۱ - لطائفالاشاراتبیرغبتی به تأویل نعمتهای جسمانی جنّت در لطائفالاشارات قُشَیری نیز مشهود است. او معتقد است خطاب خدا با مردم به اندازه فهم آنهاست و هیچیک از اشیای جنّت قابل مقایسه با امور دنیایی نیست و اشتراک اجزای این دو عالم فقط در اسم است و فهم ما از جنت، فراتر از معنای اسم نیست، بیآنکه به شناخت مصداق خارجی و عینی آن نایل شویم؛ در عین حال، او هیچ گرایشی به منحصر دانستن جنّت بهگونهای لذت معنوی ندارد و حتی رتبه حسی و جسمی جنّت را فروتر از رتبه نعمتهای معنوی آن نمیداند. ۲.۲ - حکایت اهل تصوففراوانی عباراتِ ناظر به تصحیح انگیزه نیل به جنّت و تأکید بر اینکه جنّت، اگر برای خودش و برای نیل به نعمتهایش خواسته شود، ارزشمند نیست، نیز حکایت از چگونگی فهم اهل تصوف از جنّت دارد. در منقولات از عارفان نامور، این آموزه که رسیدن به محبوب و مشاهده او و انس با او ارزشمندتر و فراتر از جنت و نعمتهای آن است، در عبارتهای مختلف مورد تأکید قرار گرفته و حتی در آثار ادبی عرفانی نیز بازتاب گسترده یافتهاست. [۱۱]
محمدبن ابراهیم عطار، تذکرهالاولیاء، ج۱، ص۱۴۰ ـ ۱۴۱.
[۱۲]
محمدبن ابراهیم عطار، تذکرهالاولیاء، ج۱، ص۱۸۹.
[۱۳]
محمدبن ابراهیم عطار، تذکرهالاولیاء، ج۱، ص۱۹۱.
[۱۴]
محمدبن ابراهیم عطار، تذکرهالاولیاء، ج۱، ص۴۲۲.
[۱۵]
جلالالدین محمدبن مولوی، مثنوی معنوی، ج۳، دفتر ۵، ص۱۷۳ ـ ۱۷۴.
[۱۶]
مصلحبن عبدالله سعدی، کلیات سعدی، ج۱، ص۴۳۷.
[۱۷]
مصلحبن عبدالله سعدی، کلیات سعدی، ج۱، ص۵۶۰.
[۱۸]
شمسالدین محمدحافظ، دیوان، ج۱، ص۱۸۲.
[۱۹]
شمسالدین محمدحافظ، دیوان، ج۱، ص۲۵۷.
۲.۳ - منظر ابنعربیاما ابنعربی ، از دو منظر در باره جنت بحث کرده است؛ یکی بر پایه دادههای دینی و دیگری در نظام عرفانی خود. وی در فتوحات [۲۰]
ابنعربی، الفتوحات المکیه، ج۱، ص۵۹ ـ ۸۹.
فصلی را با عنوان «معرفهالجنّه و منازلها و درجاتها» گشوده و در جاهای دیگر این کتاب [۲۱]
ابنعربی، الفتوحات المکیه، ج۱، ص۳۹۸ ـ ۳۹۹.
[۲۲]
ابنعربی، الفتوحات المکیه، ج۱، ص۳۳۷ ـ ۳۳۹.
نیز نکاتی در تکمیل یا توضیح آورده است.۲.۳.۱ - جنت محسوس و جنت معقولبه گفته او دو جنت، یکی محسوس و دیگری معنوی و معقول، وجود دارد که عقل ، هر دو را «باهم» و به مثابه یک واقعیت درک میکند، درست مانند جسم و روح. جنّتِ محسوس، همگانی است (یعنی همه اهل جنّت از آن برخوردارند)، ولی جنّت معنوی به عارفان اختصاص دارد. در جنّت محسوس، همه نعمتها و خواستهها، از خوردنی و آشامیدنی و پوشاک و فضای عطرآگین و نغمههای پاک، وجود دارد؛ ضمن آنکه برخورداری از این نعمتها، نه برای برآوردن نیازهای جسم، بلکه صرفاً از اقتضائات عام جسمانیت است. بهعلاوه، اهل جنّت، با آنکه مکلف نیستند، رفتاری بقاعده دارند. متنعمانِ به جنّتِ معنوی نیز از جنت محسوس برخوردارند، اما این برخورداری آنان را از توجه به حق، یعنی بهرهمندیهای معنوی و عقلانی، باز نمیدارد. ۲.۳.۲ - گروه انسانها نسبت به جنتبر همین اساس، انسانها در دنیا، در نسبت با جنّت، چهار گروه میشوند: آنان که هم خود خواهان جنّتاند و هم جنّت خواهان ایشان، آنان که بهسبب غلبه احوال معنوی از امور حسی غافلاند و بنابراین خواهان جنّت نیستند، ولی جنت در طلب ایشان است؛ آنان که خواهان جنتاند اما جنّت شوقی به ایشان ندارد (گناهکاران از اهل ایمان )؛ آنان که نه خودْ جنّت را میخواهند و نه جنّت خواهان ایشان است (منکران وجود عالم آخرت و ناباوران به وجود جنت محسوس). ۲.۳.۳ - انواع جنتاز سوی دیگر، جنت سهگونه است: یکی جنت اعمال که انسانها به حسب مرتبهای که بر پایه رفتارهای خود به دست آوردهاند، به آنجا میروند. این جنّت مشتمل است بر هشت جنّتِ محیط بر یکدیگر (به ترتیب از مرکز به پیرامون: عَدْن، فردوس ، خُلد و...) که هریک از آنها صد درجه و هر درجه چندین منزل دارد. دوم جنّت اختصاص که ثمره عمل نیست، بلکه دِهِشی الهی است به هریک از بندگانش که بخواهد. کودکان و مجانین و مردمی که دعوت پیامبران به آنان نرسیده و آنان که فقط علم به توحید الهی دارند بیآنکه در آن تحقق یافته باشند، به این جنت نایل میآیند. نعمتهای این جنّت نیز شامل هر دو گونه حسی و معنوی است، هرچه اهل آن بخواهند. سوم جنّت میراث، یعنی جاهایی که طبق احادیث، برای اهل دوزخ ، اگر اهل جنت میشدند، در نظر گرفته شده بود و اینک به مؤمنان، هرکس که خدا بخواهد، داده میشود. ۲.۳.۴ - مراتب اهل جنتاهل جنت در چهار مرتبه قرار میگیرند: پیامبران، اولیاء که بر پایه بصیرت از انبیا پیروی کردهاند، عالمان به توحید به استناد براهین عقلی، مؤمنانی که توحید را به تقلید پذیرفتهاند. [۲۴]
ابنعربی، الفتوحات المکیه، ج۱، ص۷۳.
[۲۵]
ابنعربی، الفتوحات المکیه، ج۱، ص۷۵ ـ ۷۶.
تجلی خدا بر اهل جنت، در یک دیدار همگانی (الزَّوْر العامّ) نیز، به تَبَع چندین روایت نبوی، مورد تأکید ابنعربی قرار گرفته است. [۲۶]
ابنعربی، الفتوحات المکیه، ج۱، ص۷۶.
۲.۳.۵ - مقام علم و عملسرانجام باید جایگاه وجودی دو جنّت محسوس و معقول را در نظام عرفانی ابنعربی بازشناخت. او بهمناسبت ذکر اسماء الهی توضیح داده است که هر یک از نامهای خدا در دو مقام متجلّی میشود: مقام معرفت که منشأ علم بهعبودیت است، و مقامعمل. جنّت معقول حاصل تحقق علم بهعبودیت و جنّت محسوس حاصلعمل بهاقتضائات هر یک از اسماء است. پس هر کس نامهای خدا را احصا کند به جنّت راه خواهد یافت. [۲۷]
ابنعربی، الفتوحات المکیه، ج۱، ص۴۳۸.
۲.۳.۶ - عین ثابت جنتبه اینترتیب، هر دو جنتِ محسوس و معقول با آموزه اسماء و صفات پیوند مییابد و سپس در بیان شارحان آثار ابنعربی تفصیل دادهمیشود. قیصری در مقدمهاش بر فصوص الحکم ، با استناد بهاین اصل مهم در عرفان ابنعربی که هر ممکنی دارای عین ثابتی در حضرت علمیه است، اظهار کرده که جنّت ـ که صورت رحمت حق است ـ عین ثابتی دارد و بنابراین در همه عوالم وجود، یعنی در هر دو قوس نزول و صعود، دارای مظهری است. ۲.۳.۷ - جنت آدمجنّت آدم یکی از مظاهر آن در قوس نزول بوده و آخرین مظهر آن در قوس صعود، جنّت آخرت است. [۲۸]
جلالالدین آشتیانی، شرح مقدمه قیصری بر فصوصالحکم، ج۱، ص۵۱۶ ـ ۵۱۹.
آنگاه گامی پیشتر نهاده و در عالم انسانی نیز مظهری از جنت را بازشناسانده است: جنّت صفات و جنّت ذات . او در شرح فصوصالحکم [۲۹]
داوودبن محمود قیصری، شرح فصوصالحکم، ج۱، ص۶۴۸.
درباره این دو جنت توضیح داده است: جنّت (جنّات) صفات عبارت است از متصف شدن به اوصاف «ارباب» کمالات و متخلق شدن به اخلاق حضرت ذوالجلال، و جنّت ذات عبارت است از ظهور ربِّ هر عارف بر او [۳۰]
حسینبن حسن خوارزمی، شرح فصوصالحکم محیالدینبن عربی، ج۱، ص۲۹۶.
[۳۱]
عبدالرزاق کاشی، اصطلاحات الصوفیه، ج۱، ص۴۱.
(که جنّت قلب و جنت روح را نیز مترادف دو جنّت مذکور به کار برده است). پس ایندو جنّت، نه در خارج وجود انسان ، بلکه به خودِ انسان تحقق مییابد و حقیقت آن «عین ثابت» انسانی است.۲.۳.۸ - جنت ذاتنفْس، چون از مقام قلب و روح بالاتر رود و از حجابهای ظلمانی و نورانی بگذرد، به جنّت ذات، که تحقق آن در حضرت احدیت است، واصل میشود. [۳۲]
جلالالدین آشتیانی، شرح مقدمه قیصری بر فصوصالحکم، ج۱، ص۵۱۸.
[۳۳]
محمدبن ابراهیم عطار، تذکرهالاولیاء.
سیدحیدر آملی نیز از این جنّت ذات با عنوان» جنت وحدت «یاد کرده و آن را وصول به حضرتِ اللّه [۳۴]
حیدربن علی آملی، جامعالاسرار و منبعالانوار، ج۱، ص۲۷۵.
و مشاهده خدا در مظاهر آفاقی و انفسی [۳۵]
حیدربن علی آملی، جامعالاسرار و منبعالانوار، ج۱، ص۲۷۳.
و ایمان به توحید وجودی دانسته [۳۶]
حیدربن علی آملی، جامعالاسرار و منبعالانوار، ج۱، ص۶۹.
و در بیانی یکسر تأویلی گفته است مراد از « متقین » در آیه ۱۳۳ سوره آلعمران ، که به جنّت وعده داده شدهاند، کسانی هستند که از مشاهده غیرخدا کناره گرفته و در جنهالمأوی جای گزیدهاند [۳۷]
حیدربن علی آملی، جامعالاسرار و منبعالانوار، ج۱، ص۲۹۵ ـ ۲۹۶.
بنابراین، جنّت، دستکم با این تأویل، ارتقای نفس در توحید وجودی است.۲.۳.۹ - حجاب خداآخرین نکته در این باب، برداشت تأویلی ابنعربی از آیه آخر سوره فجر (وَادْخُلی جنّتی) است. در این آیه، جنت به خدا (ضمیر یاء متکلم) اضافه شده و به باور او، این حاکی از آن است که خدا جنّت دارد و این جنّتْ حجاب خداست. قیصری در شرحِ این تعبیر توضیح داده است که اولاً جنّت به یک امر پوشیده میگویند و ثانیاً حق هم، مانند عبد، سه جنّت (یعنی سه حجاب یا سه استتار) دارد: استتار در اعیان ثابت که فقط خدا خودش را مشاهده میکند؛ استتار در ارواح که حتی فرشتگانِ مقرّب نیز از آن بیخبرند، استتار در عالم شهادت . به همین قیاس ، خدا جنّت صفات نیز دارد، یعنی در صفات و افعالِ خلق پوشیده میماند. پس مراد از «اُدْخلی جنّتی» چیزی جز توجه دادن به خود نیست، تا معرفت خدا و لوازم آن حاصل شود. [۳۸]
داوودبن محمود قیصری، شرح فصوصالحکم، ج۱، ص۶۴۸ ـ ۶۴۹.
پس از ابنعربی، اصطلاح جنت صفات و جنت ذات در آثار عرفانی بسامد فراوان یافت و عملاً در کانون توجه قرار گرفت.۳ - فهرست منابع(۱) قرآن. (۲) جلالالدین آشتیانی، شرح مقدمه قیصری بر فصوصالحكم ، مشهد ۱۳۸۵. (۳) حیدربن علی آملی، جامعالاسرار و منبعالانوار ، چاپ هانری كوربن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۶۸ ش. (۴) ابنعربی، الفتوحات المكیه ، چاپ عثمان یحیی، قاهره، سفر ۴، ۱۴۱۲/۱۹۹۲، سفر ۵، ۱۳۹۷/۱۹۷۷، سفر ۹، ۱۴۰۵/۱۹۸۵، سفر ۱۲، ۱۴۰۸/۱۹۸۸. (۵) حارث محاسبی، التوهم: رحلهالانسان الی عالم الا´خره،چاپ محمدعثمان خشت، قاهره ۱۹۸۴ . (۶) شمسالدین محمدحافظ، دیوان، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران۱۳۲۰ش. (۷) حسینبن حسن خوارزمی، شرح فصوصالحكم محیالدینبن عربی، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۴ ش. (۸) مصلحبن عبدالله سعدی، كلیات سعدی، چاپ محمدعلی فروغی، تهران ۱۳۶۳ش. (۹) عبدالرزاق كاشی، اصطلاحات الصوفیه ، چاپ محمدكمال ابراهیم جعفر،قاهره۱۹۸۱. (۱۰) محمدبن ابراهیم عطار، تذكرهالاولیاء ، چاپ محمد استعلاجی، تهران ۱۳۴۶ش؛ (۱۱) عبدالكریمبن هوازن قشیری، الرساله القشیریه، چاپ معروف زریق و علی عبدالحمید بلطهجی، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸. (۱۲) همو، لطائفالاشارات ، چاپ ابراهیم بسیونی، قاهره ۱۹۸۱ـ ۱۹۸۳. (۱۳) داوودبن محمود قیصری، شرح فصوصالحكم ، چاپ جلالالدین آشتیانی، تهران ۱۳۷۵ ش. (۱۴) جلالالدین محمدبن مولوی، مثنوی معنوی ، تصحیح رینولد آلن نیكلسون، چاپ نصرالله پورجوادی، تهران ۱۳۶۳ ش. ۴ - پانویس
۵ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جنت در عرفان»، شماره ۵۰۷۵. ردههای این صفحه : مقالات دانشنامه جهان اسلام
|